***** همیشه دوست داشتم در مورد دو تا رمانی که نمیدونم با تکیه به کدوم دانش و سواد شروع به نوشتنشون کردم و بعدها که دچار خودناکامی فجیعی شدم رهاشون کردم صحبت کنم... ادامه حرفام درمورد اوناس و اینم یه تیکه از همون داستانیه که حرفشو زدم ... آفتاب وسط آسمون خیره شده بود به خیابون خلوت دنبال کردن خط های سفید خیابون با فس فس اتوبوس و غرولند های راننده اتوبوس وقتی به آخر رسید که داشتم نزدیک ایستگاه نزدی,قرار,نویسنده ...ادامه مطلب
*****همیشه دوست داشتم در مورد دو تا رمانی که نمیدونم با تکیه به کدوم دانش و سواد شروع به نوشتنشون کردم و بعدها که دچار خودناکامی فجیعی شدم رهاشون کردم صحبت کنم... ادامه حرفام درمورد اوناس و اینم یه تیکه از همون داستانیه که حرفشو زدم ... آفتاب وسط آسمون خیره شده بود به خیابون خلوت دنبال کردن خط های س, ...ادامه مطلب
بعضیا هم یجوری میرن رو مخت باید سند بذاری در بیاریشون :| ,دلم گرفته و میخواهمت چکار کنم,دلم گرفته ویسگون,دلم گرفته و هیچ چیز,دلم گرفته و میخواهم آسمان باشم,دلم گرفته وقتشه ببارم,دلم گرفته ولی نمیدونم چرا,دلم گرفته واسه دیدنت بی قراره,دلم گرفته وبلاگ,اینکه دلم گرفته و نمیتونم,دلم گرفته برایت ولی اجازه ندارم ...ادامه مطلب