my lovestories

متن مرتبط با «the terminal 2004» در سایت my lovestories نوشته شده است

the originals

  • the originals سه شنبه بیست و سوم آذر ۱۳۹۵ • 1:6   ربکا: «دارم میرم به جلسۀ انجمن جلوگیری از مصرف الکل سخرانی کنم.»مارسل: «مگه همتون توی تجارت مشروب نیستین؟!»ربکا: «آره، ولی هرچی بیشتر به آدم بگن نمیتونی چیزی رو داشته باشی، بیشتر به سمتش کشش پیدا  میکنه؛ به هر قیمتی که شده!»  + دقیقا منم...    fafa • , ...ادامه مطلب

  • پایان قصه های عاشقانه من... the end of my love stories

  • پایان قصه های عاشقانه من... the end of my love stories پنجشنبه بیست و هشتم اردیبهشت ۱۳۹۶ • 1:38 شبی خیال تو گفتم ببینم اندر خواب  ولی ز فکر تو خواب آیدم ؟خیال است این  سعدی  قبلا هم گفته بودم دیگه ننویسم دوباره دلم تنگ شد برگشتم  چون واقعا گاهی وبل, ...ادامه مطلب

  • [The Terminal - 2004]

  • آملیا: «من مجبورم برم.»ویکتور: «من مجبورم بمونم.»آملیا: «قصّهٔ زندگی من همیشه اینطوری بوده.»ویکتور: «منم همینطور.»   ,the terminal 2004,the terminal 2004 watch online,the terminal 2004 subtitles ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها