» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید. ,آرزوهات ...ادامه مطلب
***** همیشه دوست داشتم در مورد دو تا رمانی که نمیدونم با تکیه به کدوم دانش و سواد شروع به نوشتنشون کردم و بعدها که دچار خودناکامی فجیعی شدم رهاشون کردم صحبت کنم... ادامه حرفام درمورد اوناس و اینم یه تیکه از همون داستانیه که حرفشو زدم ... آفتاب وسط آسمون خیره شده بود به خیابون خلوت دنبال کردن خط های سفید خیابون با فس فس اتوبوس و غرولند های راننده اتوبوس وقتی به آخر رسید که داشتم نزدیک ایستگاه نزدی,قرار,نویسنده ...ادامه مطلب
» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید. ,باید,بخندم,هنوز,غمگینم ...ادامه مطلب
بیا سناریویی که نوشتم را بخوان البته حق هم داری اگر اخم کنی و دلبرانه دوری کنی ازم میدانی .... چیز تازه ای نیست به جز همین زخم های کهنه که سرباز کرده اند و هرکاری میکنم بند نمی آید خون دردش اصلا چرا بخوانی بیا خودم برایت تعریف میکنم میدانم حوصله شنیدن نداری اما من میگویم از لحظه لحظه هایی که در اشک هایم لبخند و سعادتت را آرزو کردم میدانی چه آورد بر سرم غم این خواستن و نداشتن؟ بی طاقت شده ا,دوست ...ادامه مطلب
» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید. , ...ادامه مطلب
*****همیشه دوست داشتم در مورد دو تا رمانی که نمیدونم با تکیه به کدوم دانش و سواد شروع به نوشتنشون کردم و بعدها که دچار خودناکامی فجیعی شدم رهاشون کردم صحبت کنم... ادامه حرفام درمورد اوناس و اینم یه تیکه از همون داستانیه که حرفشو زدم ... آفتاب وسط آسمون خیره شده بود به خیابون خلوت دنبال کردن خط های س, ...ادامه مطلب
» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید. , ...ادامه مطلب
بیا سناریویی که نوشتم را بخوانالبته حق هم داری اگر اخم کنی و دلبرانه دوری کنی ازم میدانی .... چیز تازه ای نیست به جز همین زخم های کهنه که سرباز کرده اند و هرکاری میکنم بند نمی آید خون دردش اصلا چرا بخوانی بیا خودم برایت تعریف میکنم میدانم حوصله شنیدن نداری اما من میگویم از لحظه لحظه هایی که در, ...ادامه مطلب
آغاااا من زنده ام ! جمعه شانزدهم تیر ۱۳۹۶ • 16:45 بالاخره تموم شد . خوب یابدش بماند :( همین که تموم شد یعنی کلی آسایش الان فقط میخوام صدساعت بخوابم بعدا میام بیشتر مینویسم fafa • , ...ادامه مطلب
آنرا که غمی چون غم من........ جمعه بیست و ششم خرداد ۱۳۹۶ • 15:19 شب سرد و بیم موج و گردابی چنین هایل چه دانند حال مارا سبکساران ساحل ها fafa • , ...ادامه مطلب
کلا عینکشو درآورد گذاشت رو میز پاشد وایساد جلوی تخته گفت بذار یه چیزی بگم بچه برادرتو برمیداری میبری پارک...... جیغ جیغ میکنه پاستیل میخری براش که فقط مواد نگه دارندس میگی بیا بریم پیتزا بخوریم پپرونی سفارش میدی کلی مواد نگه دارنده سس میزنی که مواد نگه دارندس یه ذرشم سسه نوشابه که گفتن نداره بعدش, ...ادامه مطلب
» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید. , ...ادامه مطلب
با من حرف بزن ! چهارشنبه هفدهم خرداد ۱۳۹۶ • 0:34 به کسی که با تو هر شب ، همه شوق گفت و گو بود. چه رسیده است کامشب ، سر گفت و گو ندارد. fafa • , ...ادامه مطلب
ّبه هیچم بدادی و من هنوز بر آنم .... جمعه دوازدهم خرداد ۱۳۹۶ • 22:55 ندانم از من خسته جگر چه میخواهی دلم به غمزه ربودی دگر چه میخواهی اگر تو بر دل آشفتگان ببخشایی ز روزگار من آشفتهتر چه میخواهی به هرزه عمر من اندر سر هوای تو شد جفا ز حد بگذشت ای پسر چه میخواهی ز دیده و سر م, ...ادامه مطلب
پایان قصه های عاشقانه من... پنجشنبه بیست و هشتم اردیبهشت ۱۳۹۶ • 1:38 شبی خیال تو گفتم ببینم اندر خواب ولی ز فکر تو خواب آیدم ؟خیال است این سعدی هر جوری حساب میکنم نمیتونم خودمو راضی کنم بخاطر چند تا کامنت خودمو از کارایی که آرومم میکنه محروم کنم + مسخرس ولی دوباره مینویسم :( چون نیاز دارم بهش., ...ادامه مطلب