my lovestories

متن مرتبط با «میدونستی که چشامی همه ی آرزوهامی» در سایت my lovestories نوشته شده است

تراژدی فافا

  • c.R رود اشکم که به دریاچه ی غم می ریزد  خوابم از حالت چشم تو به هم می ریزد گریه ام مثل خودم مثل غمم تکراری ست  بسته ی خالــی قرصم پُر ِ از بیداری ست  بسته ی خالـی یک پنجــــره در دیوارش  بسته ی خالی یک زن وسط ِ سیگارش  بسته ی خالی خورشید ِ به شب تن داده  بستــه ی خالــــی یک خانـه ی دور افتاده  بسته ی خالی یک عاشق جنجالی تر  بسته ی خالی یک صندلـــی خالی تر  بسته ی خالی تبعید که در سیبت بود  بسته ی,تراژدی,فافا ...ادامه مطلب

  • نامهربان زندگی !

  • نامهربان زندگی ! سه شنبه بیستم تیر ۱۳۹۶ • 0:20 یبار تو مدرسه یه نفر دیوان حافظ آورده بود که زیر هر غزل  چندجمله ای توضیح به عنوان فال نوشته بود  بچه ها جمع میشدن دور و برش تا براشون فال گرفته بشه .. ایکس یکی از دوستای سال بالایی من بود (عادت دارم با بزرگتر از خودم بپلکم ) بهش گفتم بیا بریم فال بگیریم گفت :همین حافظه که منو بدبخت کرده اگه به حرفش  گوش نداده بودم و رک وپوست کنده میرفتم ,نامهربان,زندگی ...ادامه مطلب

  • من قرار بود یه نویسنده بشم !

  • ***** همیشه دوست داشتم در مورد دو تا رمانی که نمیدونم با تکیه به کدوم دانش و سواد شروع به نوشتنشون کردم و بعدها که دچار خودناکامی فجیعی شدم رهاشون کردم صحبت کنم... ادامه حرفام درمورد اوناس و اینم یه تیکه از همون داستانیه که حرفشو زدم ... آفتاب وسط آسمون خیره شده بود به خیابون خلوت دنبال کردن خط های سفید خیابون با فس فس اتوبوس  و غرولند های راننده اتوبوس وقتی به آخر رسید که داشتم نزدیک ایستگاه نزدی,قرار,نویسنده ...ادامه مطلب

  • من باید بخندم. نه ؟ ولی چرا هنوز غمگینم

  • » نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید. ,باید,بخندم,هنوز,غمگینم ...ادامه مطلب

  • مرو ای دوست مرو از دست من

  • بیا سناریویی که نوشتم را بخوان البته حق هم داری  اگر اخم کنی و دلبرانه دوری کنی ازم میدانی .... چیز تازه ای نیست به جز همین زخم های کهنه  که سرباز کرده اند  و هرکاری میکنم بند نمی آید خون دردش اصلا چرا بخوانی  بیا خودم برایت تعریف میکنم میدانم حوصله شنیدن نداری اما من میگویم   از لحظه لحظه هایی که در اشک هایم  لبخند و سعادتت را آرزو کردم میدانی چه آورد بر سرم غم این خواستن و نداشتن؟ بی طاقت شده  ا,دوست ...ادامه مطلب

  • نامهربان زندگی !

  • نامهربان زندگی ! سه شنبه بیستم تیر ۱۳۹۶ • 0:20 یبار تو مدرسه یه نفر دیوان حافظ آورده بود که زیر هر غزل  چندجمله ای توضیح به عنوان فال نوشته بود  بچه ها جمع میشدن دور و برش تا براشون فال گرفته بشه .. ایکس یکی از دوستای سال بالایی من بود (عادت دارم با بزرگتر از خودم بپلکم ) بهش گفتم بیا بریم فال بگیری, ...ادامه مطلب

  • خدایا قرن هفتم چقدر قرن خوبی بوده

  • نقل خاطره بعد ازمدتها که رفته بودم باشگاه و  تمرین سخت بعد از  هفت هشت ماه پشت میز نشینی و پادشاهی در عالم کنکور  حسابی خسته و کوفته جوری که سعی میکردم تعادل موقع راه رفتنمو حفظ کنم با هم باشگاهیام از سالنمون زدیم بیرون ..  یه پیرمرد سرحال و بقول این اونورآبیا هندسم (handsome) نشسته بود کمی اونور تر, ...ادامه مطلب

  • من قرار بود یه نویسنده بشم !

  • *****همیشه دوست داشتم در مورد دو تا رمانی که نمیدونم با تکیه به کدوم دانش و سواد شروع به نوشتنشون کردم و بعدها که دچار خودناکامی فجیعی شدم رهاشون کردم صحبت کنم... ادامه حرفام درمورد اوناس و اینم یه تیکه از همون داستانیه که حرفشو زدم ... آفتاب وسط آسمون خیره شده بود به خیابون خلوت دنبال کردن خط های س, ...ادامه مطلب

  • من باید بخندم. نه ؟ ولی چرا هنوز غمگینم

  • » نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید. , ...ادامه مطلب

  • دست دراز از پی یک حبه سیم به که ببرند به دانگی و نیم

  • دست دراز از پی یک حبه سیم به که ببرند به دانگی و نیم شنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۶ • 22:53 تو درس زیستمون تو فصل ژنتیک جمعیت یه بحثی داریم (داشتیم) به اسم فراوانی الل ها.... داشتم با خودم فکر میکردم: اگه فرضا مناعت و حقارت طبع دو حالت یک صفت دو آللی باشن  با این حساب تو این جامعه ای که من میبینم دو حال, ...ادامه مطلب

  • مرو ای دوست مرو از دست من

  • بیا سناریویی که نوشتم را بخوانالبته حق هم داری  اگر اخم کنی و دلبرانه دوری کنی ازم میدانی .... چیز تازه ای نیست به جز همین زخم های کهنه  که سرباز کرده اند  و هرکاری میکنم بند نمی آید خون دردش اصلا چرا بخوانی  بیا خودم برایت تعریف میکنم میدانم حوصله شنیدن نداری اما من میگویم   از لحظه لحظه هایی که در, ...ادامه مطلب

  • نکند دوست زینهار از دوست دل.... نهادم بر آنچه خاطر اوست

  • نکند دوست زینهار از دوست دل.... نهادم بر آنچه خاطر اوست چهارشنبه بیست و هشتم تیر ۱۳۹۶ • 23:5 دانشمندی را دیدم به کسی مبتلا شده و رازش برملا افتاده جور فراوان بردی و تحمل بی کران کردی. باری به لطافتش گفتم دانم که ترا در مودت این منظور علتی و بنای محبت بر زلّتی نیست، با وجود چنین معنی لایق قدر علما ن, ...ادامه مطلب

  • گلوم آماس کرده میخواد بترکه یه چیزی !

  • گلوم آماس کرده میخواد بترکه یه چیزی ! چهارشنبه چهاردهم تیر ۱۳۹۶ • 19:50 برام هیچ حسی شبیه تو نیستکنار تو درگیر آرامشمهمین از تمام جهان کافیههمین که کنارت نفس میکشمبرام هیچ حسی شبیه تو نیستتو پایان هر جستجوی منیتماشای تو عین آرامشهتو زیباترین آرزوی منی منو از این عذاب رها نمیکنیکنارمی به من نگاه نمی, ...ادامه مطلب

  • :) ای حافظ شیرازی تو محرم هر رازی

  • :) ای حافظ شیرازی تو محرم هر رازی سه شنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۶ • 22:52 آدم خرافاتی نیستم و دیر باورم برای دلخوشی شعر زیاد میخونم اما امشب .... فال حافظ گرفتم به نیت غصه هایی که نمیتونستم  با کسی در میون بذارم  حافظ گفت : خوش کرد یاوری فلکت  روز داوری تا شکر چون کنی و شکرانه چه آوری  ساقی به مژدگانی عش, ...ادامه مطلب

  • به بهانه سریال زیرپای مادر

  • » نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید. , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها