نکند دوست زینهار از دوست دل.... نهادم بر آنچه خاطر اوست
چهارشنبه بیست و هشتم تیر ۱۳۹۶ • 23:5
دانشمندی را دیدم به کسی مبتلا شده
و رازش برملا افتاده جور فراوان بردی
و تحمل بی کران کردی.
باری به لطافتش گفتم دانم که ترا در مودت این منظور علتی و بنای محبت بر زلّتی نیست،
با وجود چنین معنی لایق قدر علما نباشد خود را متهم گردانیدن و جور بی ادبان بردن.
گفت ای یار دست عتاب از دامن روزگارم بدار،
بارها درین مصلحت که تو بینی اندیشه کردم
و صبر بر جفای او سهلتر آید
همی که صبر از دیدن او
و حکما گویند:
دل بر مجاهده نهادن آسانتر است که چشم از مشاهده بر گرفتن
**گلستان **
✼ ❄ ❅ ❆ ❇ ❈ ❉
خیلی چیزا دست خود آدم نیست
حرص و ناراحتیای عتاب یار رو تحمل میکنه
ولی نمیتونه نبیندش
جریان چیه..نمیدونم
fafa •
my lovestories...برچسب : نویسنده : karaneh2asmana بازدید : 55